- موضوعات
- آرشیو مطالب
- صفحات جانبی
- لینکدونی
- لینک دوستان
- نویسندگان

سلام به دوستان عزیز. امیدوارم مطالب این وبلاگ مفید و مورد استفاده شما قرار گیرد.
دوستانی که مایل به تبادل لینک با ما هستند به پایین همین صفحه مراجعه کنید.
ایجاد کننده وبلاگ : فرشته عبادی

- کفاشیان:رفتن قطبی هنوز قطعی نیست - ( جمعه 14 آبان 1389 )
- عذر خواهی دوباره کمک داور جنجالی ! - ( جمعه 14 آبان 1389 )
- کاهش قیمت بلیتها به پنج و سه هزار تومان - ( پنجشنبه 13 آبان 1389 )
- معاوضه شیث رضایی با اشجاری ! - ( پنجشنبه 13 آبان 1389 )
- اشجاری و شیث رضایی معاوضه نخواهند شد - ( چهارشنبه 12 آبان 1389 )
- محمد نوری بهترین بازیکن ماه لیگ برتر شد - ( چهارشنبه 12 آبان 1389 )
- افشاگری فتحاللهزاده علیه مدیرعامل سابق ! - ( چهارشنبه 12 آبان 1389 )
- آشتیانی: سرباز پیادههایشان را فرستادهاند - ( چهارشنبه 12 آبان 1389 )
- هفته چهاردهم لیگ برتر فوتبال - ( چهارشنبه 12 آبان 1389 )
- برنامه بازیهای سه شنبه لیگ قهرمانان اروپا - ( سه شنبه 11 آبان 1389 )
- بررسی علل ناکامی تیمهای جوانان و نوجوانان در نشست کمیته فنی - ( سه شنبه 11 آبان 1389 )
- مجیدی، بنگر و طالبی نامزد بهترین بازیكن آسیا در سال 2010 - ( سه شنبه 11 آبان 1389 )
- لیگ قهرمانان اروپا/ بیشترین سهم به داوران آلمانی رسید - ( سه شنبه 11 آبان 1389 )
- رئال، بایرن، چلسی و آرسنال در تدارك صعود - ( سه شنبه 11 آبان 1389 )
- با خبرهای دروغ تمركز قطبی را از بین میبرند - ( سه شنبه 11 آبان 1389 )
- مارادونا: برای من پیشنهادات کاری زیادی وجود دارد - ( دوشنبه 10 آبان 1389 )
- جدید ترین عکسهای منتشر شده از نیما شاهرخ شاهی - ( پنجشنبه 1 مهر 1389 )
- آهنگ جدید و بسیار زیبای Young Gee به همراه Trina , Pitbull به نام Okay - ( چهارشنبه 31 شهریور 1389 )
- آهنگ جدید و فوق العاده زیبای Pitbull به نام Bon Bon - ( چهارشنبه 31 شهریور 1389 )
- اس ام اس های محرم - sms تاسوعا و عاشورا قسمت سوم - ( چهارشنبه 31 شهریور 1389 )
- ورژن نهایی آهنگ جدید و فوق العاده زیبای Nicole Scherzinger به نام Puakenikeni - ( سه شنبه 30 شهریور 1389 )
- اس ام اس های ماه محرم - SMS تاسوعا و عاشورا قسمت دوم - ( سه شنبه 30 شهریور 1389 )
- بالاخره بعد از موفقیت بی همتای فیلم تایتانیك اینك تماشاگر تایتانیك II با شید ! - ( سه شنبه 30 شهریور 1389 )
- آهنگ جدید و زیبای هادی پاكزاد با نام هیچ چیز بهتر نخواهد شد - ( دوشنبه 29 شهریور 1389 )
- اس ام اس شب یلدا - پیامك برای شب یلدا - sms و پیام کوتاه - ( دوشنبه 29 شهریور 1389 )
- زندگی امام هادی (ع) قسمت دوم - ( دوشنبه 29 شهریور 1389 )
- آهنگ جدید و بسیار زیبای حسین كشتكار به نام وصال عشق - ( دوشنبه 29 شهریور 1389 )
- عکس های جدید از سریال قهوه تلخ - ( یکشنبه 28 شهریور 1389 )
- آهنگ جدید و فوق العاده زیبای Dj Vacker به نام Paradise - ( یکشنبه 28 شهریور 1389 )
- آهنگ جدید و بسیار زیبای حامد ملک لو با نام با تو هستم - ( یکشنبه 28 شهریور 1389 )
کل بازدید ها :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل مطالب :
آخرین بروز رسانی :

زندگی امام هادی (ع) قسمت دوم
مبارزه با غُلات
از جمله گروههاى باطل و منحرفى كه در دوران امامت امام هادى - علیه السلام - فعال بودند، گروه غلات را باید نام برد كه افكار و عقاید پوچ و منحط و بى اساسى داشتند و خود را شیعه وانمود مىكردند. آنان درباره امام غُلّو نموده براى او مقام اوهیّت قائل مىشدند و گاهى نیز خود را منصوب از طرف امام قلمداد مىكردند و بدین وسیله موجبات بدنامى شیعیان را در میان فرقههاى دیگر فراهم مىكردند. امام هادى از این گروه اظهار تبرى نموده با آنان مبارزه مىكرد و تلاش مىنمود كه با طرد آنان، اجازه ندهد لكه ننگى بر دامن تشیع بنشیند/
شاید بتوان گفت: علت پیدایش اعتقاد آنان به الوهیت امام، و سایر عقاید پوچ و بى اساس، امور زیر بوده است:
الف - كرامتها، آگاهى غیبى و دیگر امور خارق العادهاى كه از امام مشاهده مىشد و این گروه كه قادر به توجیه و تحلیل صحیح و پخته این گونه مسائل نبودند، آنها را دستاویز خرافات و بدعتها و حركتهاى ضد اسلامى قرار مىدادند/
ب - این گروه منحرف مىخواسند قیود و حدود و ضوابط اسلامى را زیر پا گذاشته طبق میلها و هوسهاى خود رفتار كنند، از اینرو تمام محرمات اسلامى را حلال مىشمردند/
ج - چشم طمع به اموال مردم دوخته بودند و مىخواستند وجوهى را كه شیعیان به ائمه مىپداختند به چنگ آورند/
در هر حال غلات گروه خطرناك و گمراه كنندهاى بودند كه سران آنان افرادى همچون اشخاص زیر بودند:
1 - على بن حَسَكَه قمى/
2 - قاسم یقطینى/
3 - حسن بن محمد بن باباى قمى/
4 - محمد بن نُصیر فهرى/
5- فارس بن حاتم/
به عنوان نمونه، عقیده على بن حسكه بدین قرار بود:
الف - امام هادى - علیه السلام - خدا و خالق و مدبر جهان هستى است!
ب - ابن حسكه نبّى و فرستاده از جانب امام براى هدایت مردم است!
ج - هیچ كدام از فرائض اسلامى از قبیل زكات، حجّ، روزه و... واجب نیست!
محمد بن نصیر فهرى نیز مىگفت:
الف - امام هادى - علیه السلام - خالق و پرورگار جهان است!
ب - ازدواج با محارم از قبیل مادر، دختر، وخواهر، جایز است!
ج - لواط جایز، و یكى از راههاى اعمال شهوت است كه خداوند آن را حرام نكرده است!
د - ارواح مردگان در كالبد آیندگان حلول مىكند (تناسخ)!
برچسب ها : زندگی امام هادی (ع) قسمت دوم ,
زندگی امام هادی (ع)
«امام ابوالحسن على النقى الهادى» - علیه السلام - پیشواى دهم شیعیان،
در نیمه ذیحجه سال 212 هجرى در اطراف مدینه در محلى به نام «صریا» به دنیا
آمد(1). پدرش پیشواى نهم، امام جواد - علیه السلام - و مادرش بانوى گرامى
«سمانه» است كه كنیزى با فضیلت و تقوا بود (2).
مشهورترین القاب امام دهم، «نقى» و «هادى» است، و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز مىگویند (3).
امام
هادى - علیه السلام - در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گرامیش برمسند
امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. مدت امامت آن بزرگوار 33 سال و
عمر شریفش 41 سال و چند ماه بود و در سال 254 در شهر سامرّأ به شهادت رسید.
خلفاى معاصر حضرت
امام هادى در مدت امامت خود با چند تن از خلفاى عباسى معاصر بود كه به ترتیب زمان عبارتند از:
1 - معتصم، برادر مأمون (217 - 227) (4)/
2 - واثق، پسر معتصم (227 - 232).
3 - متوكل، برادر واثق (232 - 248).
4 - منتصر، پسر متوكل (6 ماه).
5 - مستعین، پسر عموى منتصر (248 - 252).
6 - معتزّ، پسر دیگر متوكل (252 - 255).
امام هادى در زمان خلیفه اخیر مسموم گردید و به شهادت رسید و در خانه خود به خاك سپرده شد.
اوضاع سیاسى، اجتماعى عصر امام
این دوره از خلافت عباسى ویژگیهاى دارد كه آن را از دیگر دورهها جدا مىسازد ذیلاً به برخى از این ویژگیها اشاره مىكنیم:
1
- زوال هیبت و عظمت خلافت: خلافت، چه در دوره اموى و چه در دوره عباسى،
براى خود هیبت و جلالى داشت، ولى در این دوره بر اثر تسلط تركان و بردگان
بر دستگاه خلافت، عظمت آن از بین رفت و خلافت همچون گویى به دست این عناصر
افتاد كه آن را به هر طرف مىخواستند پرتاب مىكردند، و خلیفه عملاً یك
مقام تشریفاتى بود، ولى در عین حال هر موقع خطرى از جانب مخالفان احساس
مىشد خلفا و اطرافیان و عموم كارمندان دستگاه خلافت، در سركوبى آن خطر
نظر واحدى داشتند.
2 - خوش گذرانى و هوسرانى درباریان: خلفاى عباسى
در این دوره به خاطر خلأى كه بر دستگاه خلافت حكومت مىكرد، به شب نشینى و
خوش گذرانى و میگسارى مىپرداختند و دربار خلافت غرق در فساد و گناه بود.
صفحات تاریخ اخبار شب نشینیهاى افسانهاى آنان را ضبط نموده است.
3
- گسترش ظلم و بیدادگرى و خودكامگى: ظلم و جور و نیز غارت بیت المال و صرف
آن در عیاشیها و خوشگذرانیها جان مردم را به لب آورده بود.
4 -
گسترش نهضتهاى علوى: در این مقطع از تاریخ، كوشش دولت عباسى بر این بود كه
با ایجاد نفرت در جلامعه نسبت به علویان، آنها را تارو مارو سازد. هر موقع
كوچكترین شبحى از نهضت علویان مشاهده مىشود، برنامه سركوبى بى رحمانه
آنان آغاز مىگشت، و علت شدت عمل نیز این بود كه دستگاه خلافت با تمام
اختناق و كنترلى كه برقرار ساخته بود، خود را متزلزل و ناپایدار مىدید و
از این نوع نهضتها سخت بیمناك بود.
شیوه علویان در این مقطع زمانى
این بود كه از كسى نامى نبرند و مردم را به رهبرى «شخص برگزیدهاى از آل
محمد» دعوت كنند، زیرا سران نهضت مىدیدند كه امامان معصوم آنان، در قلب
پادگان نظامى «سامرّأ» تحت مراقبت و مواظبت مىباشند و دعوت به شخص معین
مایه قطع رشته حیات او مىگردد. این نهضتها و انقلابها بازتاب گسترش ظلم و
فشار بر جامعه اسلامى در آن عصر بود و نسبت مستقیمى با میزان فشار و
اختناق داشت، به عنوان نمونه در دوران حكومت «منتصر» كه تا حدى به خاندان
نبوت و امامت علاقهمند بود و در زمان او كسى متعرض شیعیان و خاندان علوى
نمىشد، قیامى صورت نگرفت.
تواریخ، تنها در فاصله سال 219 تا 270
قمرى، تعداد 18 قیام ضبط كردهاند. این قیامها نوعاً با شكست روبرو شده و
توسط حكومت عباسى سركوب مىگشتند.
علل شكست قیامها
علل شكست
این نهضتها و قیامها را از یك سو باید در ضعف رهبرى و فرماندهى این نهضتها
جستجو كرد و از طرف دیگر در طرفداران و یاران این رهبران: رهبران نهضتها
نوعاً داراى برنامه صحیح و كاملى نبودند و نابسامانیهایى در كار آنها وجود
داشت و از طرف دیگر قیام آنها صدر در صد رنگ اسلامى نداشت و از این جهت
معمولاً مورد تأیید امامان زمان خود قرار نمىگرفتند.
البته گروهى
از یاران و طرفداران این قیامها مردمى مخلص و شیعیان واقعى بودند كه تا سر
حد مرگ براى اهداف عالى اسلامى مىجنگیدند، ولى تعداد این دسته كم بود و
غالب مبارزین كسانى بودند كه اهداف اسلامى روشنى نداشتند، بلكه در اثر ظلم
و ستمى كه بر آنان وارد مىشد، ناراحت شده و در صدد تغییر اوضاع برآمده
بودند. این گروه، در صورت احساس شكست و یا احتمال مرگ، رهبر خود را تنها
گذاشته از اطراف او پراكنده مىشدند.
چنانكه اشاره شد، اگر بسیارى
از این انقلابها مورد تأیید امامان قرار نمىگرفت، یا به این دلیل بود كه
صد در صد اسلامى نبودند و در اهداف آنها و رهبران آنها انحرافهایى مشاهده
مىشد و یا طراحى و برنامه ریزى آنها طورى بود كه شكست آنها قابل پیش بینى
بود، و لذا اگر امام آشكارا آنها را تأیید مىكرد، در صورت شكست قیام،
اساس تشیع و امامت و هسته اصلى نیروهاى شیعه در معرض خطر قرار مىگرفت.
فعالیتهاى مخفى امام
آنگونه
كه جدول مدت حكومت خلفاى عباسى نشان مىدهد، از میان آنان متوكل از همه
بیشتر با امام هادى معاصر بوده است؛ ازینرو موضعگیرى او را در برابر امام
ذیلاً توضیح مىدهیم:
متوكل نسبت به بنى هاشم بد رفتارى و خشونت
بسیار روا مىداشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم مىنمود.
وزیر او «عبدالله بن یحیى بن خاقان» نیز پیوسته از بنى هاشم نزد متوكل
سعایت مىنمود و او را تشویق به بد رفتارى با آنان مىكرد. متوكل در خشونت
واجحاف به خاندان علوى گوى سبقت را از تمامى خلفاى بنى عباس ربوده بود (5).
متوكل
نسبت به على - علیه السلام - و خاندانش كینه و عداوت عجیبى داشت و اگر
آگاه مىشد كه كسى به آن حضرت علاقهمند است، مال او را مصادره مىكرد و
خود او را به هلاكت مىرساند (6).
بر اساس همین ملاحظات بود كه
حضرت هادى - علیه السلام -، بویژه در زمان متوكل، فعالیتهاى خود را به
صورت سرّى انجام مىداد و در مناسبات خویش با شیعیان نهایت درجه پنهانكارى
را رعایت مىكرد. مؤید این معنا حادثهاى است كه آن را مورخان چنین نقل
كردهاند:
«محمد بن شرف» مىگوید: همراه امام هادى - علیه السلام -
در مدینه راه مىرفتم. امام فرمود: آیا تو پسر شرف نیستى؟ عرض كردم: آرى.
آنگاه خواستم از حضرت پرسشى كنم، امام بر من پیشى گرفت و فرمود: «ما در
حال گذر از شاهراهیم و این محل، براى طرح سؤال مناسب نیست»! (7).
این حادثه شدت خفقان حاكم را نشان مىدهد و میزان پنهانكارى اجبارى امام را بخوبى روشن مىسازد.
امام
هادى - علیه السلام - در بر قرارى ارتباط با شیعیان كه در شهرها و مناطق
گوناگون و دور و نزدیك سكونت داشتند، ناگزیر همین روش را رعایت مىكرد و
وجوه و هدایا و نذور ارسالى از طرف آنان را با نهایت پنهانكارى دریافت
مىكرد. یك نمونه از این قبیل برخورد، در كتب تاریخ و رجال چنین آمده است:
«محمد
بن داود قمى» و «محمد طلحى» نقل مىكنند: اموالى از «قم» و اطراف آن كه
شامل «خمس» و نذور و هدایا و جواهرات بود، براى امام ابوالحسن هادى حمل
مىكردیم. در راه، پیك اما در رسید و به ما خبر داد كه باز گردیم، زیرا
موقعیت براى تحویل این اموال مناسب نیست. ما باز گشتیم و آنچه نزدمان بود،
همچنان نگه داشتیم تا آنكه پس از مدتى امام دستور داد اموال را بر شترانى
كه فرستاده بود بار كنیم و آنها را بدون ساربان به سوى او روانه كنیم. ما
اموال را به همین كیفیت حمل كردیم و فرستادیم. بعد از مدتى كه به حضور
امام رسیدیم، فرمود: به اموالى كه فرستادهاید، بنگرید! دیدیم در خانه
امام، اموال به همان حال محفوظ است (8).
گرچه روشن نیست كه این
جریان در زمان اقامت امام در مدینه اتفاق افتاده یا در سامرّأ (چون در
سامرأ كنترل و مراقبت، شدیدتر بود)، اما در هر حال نمونه بارزى از
ارتباطهاى محرمانه و دور از دید جاسوسان دربارخلافت به شمار مىرود.
شبكه ارتباطى وكالت
شرائط
بحرانى اى كه امامان شیعه در زمان عباسیان با آن روبرو بودند، آنان را
واداشت تا ابزارى جدید براى برقرارى ارتباط با پیروان خود جستجو كنند. این
ابزار چیزى جر شبكه ارتباطى وكالت و تعیین نمایندگان و كارگزاران در مناطق
مختلف توسط امام نبود.
هدف اصلى این سازمان جمع آورى خمس، زكات،
نذور و هدایا از مناطق مختلف توسط وكلا، و تحویل آن به امام، و نیز
پاسخگویى امام به سؤالات و مشكلات فقهى و عقیدتى شیعیان و توجیه سیاسى
آنان توسط وكیل امام بود. این سازمان كاربرد مؤثرى در پیشبرد مقاصد امامان
داشت.
امام هادى - علیه السلام - كه در سامرّأ تحت نظر و كنترل
شدیدى قرار گرفته بود، برنامه تعیین كارگزاران و نمایندگان را كه پدرش
امام جواد - علیه السلام - اجرا كرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وكلائى
در مناطق و شهرهاى مختلف منصوب كرد و بدین وسیله یك سازمان ارتباطى هدایت
شده و هماهنگ به وجود آورد كه هدفهاى یاد شده را تأمین مىكرد.
فقدان
تماس مستقیم بین امام و پیروانش، نقش مذهبى - سیاسى وكلا را افزایش داد،
به نحوى كه كارگزاران (وكلاى) امام مسئولیت بیشترى در گردش امور یافتند.
وكلاى امام بتدریج تجربیات ارزندهاى را در سازماندهى شیعیان در واحدهاى
جداگانه به دست آوردند. گزارشهاى تاریخى متعدد نشان مىدهد كه وكلا،
شیعیان را بر مبناى نواحى گوناگون به چهار گروه تقسیم كرده بودند:
برچسب ها : زندگی امام هادی (ع) ,
امام هادى(علیه السلام) از تبعید تا شهادت
منابع
مجله یاس، شماره 29، ابوالفضل هادى منش؛
به مناسبت سوم رجب [= 18 مردادماه] سالروز شهادت امام دهم (علیهالسلام)
عباسیان و چالشهاى فرا روى
دوران
امامت امام هادى(علیهالسلام) بیش از 33 سال به طول انجامید كه حدود سیزده
سال آن را در مدینه سپرى كرد. دراین مدت، گروههاى بسیارى از شهرهاى شیعه
نشین ایران، عراق و مصر براى بهرهگیرى از محضر امام به سوى مدینه آمدند.1
امام در این شهر چنان موقعیت و محبوبیتى بین مردم یافت كه دولتمردان
عباسى، به شدت از این وضع احساس خطر مىكردند. براى نمونه، بُرَیحه عباسى2
در نامهاى به متوكل نوشت: «اگر تسلط بر حرمین شریفین را مىخواهى، علىبن
محمد(علیهالسلام) را از این شهر بیرون كن؛ زیرا او مردم را به سوى خود
فرا خوانده و عده بسیارى نیز دعوتش را پذیرفتهاند... .»3
عباسیان كه
هراس بسیارى از رهبرى شیعه و خطر حركت شیعیان برضد خود داشتند، به این
نتیجه رسیدند كه با دور كردن امام به عنوان قطب و محور تشیع از مدینه كه
كانون تجمع شیعیان شده بود، به این هدف دست یابند. بدین ترتیب، تبعید و
مراقبت نظامى را كه تجربه پیشین و موفق عباسیان به شمار مىرفت، دوباره در
دستور كار قرار دادند.
تبعید امام هادى(علیهالسلام)
امام از مضمون
نامه آگاهى یافته و در نامهاى به متوكل، وى را از دشمنىها و كینه توزى و
دروغپردازى نویسنده آگاه ساخته بود. متوكل سیاستى مزدورانه و دو پهلو در
پیش گرفت. او نخست نویسنده نامه را كه از امام سعایت كرده بود، از كار
بركنار كرد تا خود را دوستدار امام جلوه دهد. سپس به كاتب دربار دستور داد
تا نامهاى به امام بنویسد كه در ظاهر، علاقه متوكل را نسبت به امام بیان
مىكرد، ولى در واقع، دستور جلب امام از مدینه به سامرا بود. همچنانكه
یزداد، پزشك مسیحى دربار با آگاهى از احضار امام، انگیزه متوكل را دریافته
و گفته بود: «بنابر آنچه شنیدهام، هدف خلیفه از احضار محمد بن
على(علیهالسلام) به سامرا این بوده كه مبادا مردم به ویژه چهرههاى
سرشناس به وى گرایش پیدا كنند و در نتیجه، حكومت از دست آنها خارج
شود...».4
بیان مختصرى از فضایل ومناقب ومكارم اخلاق امام على نقى علیه السلام است
اكتفا مى شود به چند خبر:
آب گرم وآماده وضو
اول
شیخ طوسى از ( كافور خادم ) روایت كرده كه گفت : حضرت امام على نقى علیه
السلام فرمود به من كه فلان سطل را در فلان محل بگذار كه من وضو بگیرم از
آن براى نمازم وفرستاد مرا پى حاجتى وفرمود چون برگشتى سطل را بگذار كه
مهیا باشد براى وقتى كه من خواستم آماده نماز شوم . پس آن حضرت بر قفا خفت
تا خواب كند ومن فراموش كردم كه فرمایش حضرت را به عمل آورم وآن شب ، شب
سردى بود، پس یك وقت ملتفت شدم كه آن حضرت برخاسته براى نماز ویادم آمد كه
من سطل آب را نگذاشتم در آن محل كه فرموده بود. پس از جاى خود دور شدم از
ترس ملامت آن حضرت ومتاءلم بودم از جهت آنكه آن حضرت به تعب ومشقت خواهد
افتاد براى تحصیل آن سطل آب ، ناگاه مرا ندا كرد نداء غضبناك ، من گفتم :
انا للّه چه عذر آورم ؟ بگویم فراموش كردم چنین كارى را و چاره اى ندیدم
از اجابت آن حضرت ، پس رفتم به خدمتش به حال رعب وترس ، فرمود: واى بر
توآیا ندانستى رسم وعادت مرا كه من تطهیر نمى كنم مگر به آب سرد، براى من
آب گرم نمودى ودر سطل كردى . گفتم : به خدا سوگند كه من نه سطل را در آنجا
گذاشتم ونه آب در آن كردم ، فرمود: اَلْحَمْدُللّهِ به خدا قسم كه ما ترك
نخواهیم كرد رخصت خدا راورد نخواهیم كرد عطاى اورا، حمد خداوندى را كه
قرار داد ما را از اهل طاعتش وتوفیق داد ما را به اعانت نمودن از براى
عبادتش ، همانا پیغمبر صلى اللّه علیه وآله وسلم فرمود كه خداوند غضب مى
كن بر كسى كه قبول نكند رخصتش را.(5)
احترام مخالفان به امام هادى علیه السلام
برچسب ها : بیان مختصرى از فضایل ومناقب ومكارم اخلاق امام على نقى علیه السلام است ,
امام به روایت اهل سنت
دودمان امام
سمعانى (562 ق) نسب و دودمان امام را این گونه بیان مىكند :
ابوالحسن علىبن محمدبن علىبن موسى بن جعفربن محمدبن علىبن الحسینبن علىبن ابىطالب الهاشمى المعروف بالعسكرى.[1]
كنیه و القاب
نام
ایشان «على» و كنیه آن حضرت ابوالحسن است،[2] و چون وی در نام و كنیه شبیه
حضرت امیرالمؤمنین علىبن ابىطالب(ع)و امام علىبن موسىالرضا(ع) است،
به ایشان «ابوالحسن ثالث» نیز مىگویند.[3]
القاب آن حضرت، هادى،[4]
متوكل،[5] ناصح،[6] متقى،[7] مرتضى،[8] فقیه، امین، طیّب، متوكل،[9]
تقى،[10] نقى،[11] زكى،[12] فتّاح،[13] علوى، حسینى،[14] هاشمى،[15]
عسكرى[16] است.
گرچه برخى معتقدند، لقب «هادى» بین شیعه معروف است[17]،
ولى اكثر اهل سنّت معروفترین لقب امام را (بین شیعه و اهل سنت) هادى و
ابوالحسن عسكرى مىدانند.[18]
برخى دیگر بر این گماناند كه لقب
«متوكل» مشهورترین لقب امام است که آن حضرت[19] به خاطر شباهت این لقب با
اسم متوكل عباسى، اصحاب خود را از به كار بردن لقب «متوكل» در مورد خویش،
منع مىكردند.[20]
با توجه به نهى امام هادى از به كار بردن این لقب در
مورد ایشان، چگونه مىتوان این لقب را مشهور دانست؛ چنان که به این نكته
شبلنجى اشاره كرده است.[21]
نكته جالبى در لقب «نقى» وجود دارد كه خنجى اصفهانى شافعى در این باره مىگوید:
نقى
به معنای پاكیزه از جمیع عیوب است و این اشارت است به عصمت و طهارت آن
حضرت و پاكیزگى از عیوب حسبى و نَسبى، با آنكه آن حضرت نقاوه و برگزیده
ائمه عظام و اجداد كرام خود است.[22]
والدین امام
پدر بزرگوارشان
امام جواد(ع)، و مادر ایشان امّ ولد[23] است، ولى در نام مادر آن حضرت
اختلاف است: بعضى ایشان را «سمانه مغربیّه»[24] و برخى دیگر «غزاله»[25]
نامیدهاند. البته برخى دیگر مادر ایشان را «جُمانة» مكنّا به امالفضل
(دختر مأمون) دانستهاند.[26]
ولادت و شهادت امام(ع)
درباره تاریخ دقیق ولادت و شهادت امام، سخنان گوناگون گفته شده كه به آنها اشاره مىشود.
امام
هادى در مدینه متولد شدند[27] و بیشتر مورخان ولادت امام را به سال
214[28]، برخى دیگر 213[29]، برخى 212[30] و برخى دیگر 224[31]هجرى قمرى
ثبت كردهاند.
برچسب ها : امام به روایت اهل سنت ,
اوضاع سیاسى، اجتماعى عصر امام هادی (ع) قسمت دوم
1 - كیفر مسیحى زناكار
روزى یك نفر مسیحى را كه با زن
مسلمانى زنا كرده بود، نزد متوكل آوردند. متوكل خواست در مورد او حد شرعى
اجرا شود، در این هنگام مسیحى اسلام آورد. «یحیى بن اكثم» قاضى القضات
گفت: اسلام آوردن او، كفر و عملش را از میان برده و نباید حدّ در مورد او
اجرا شود. برخى ار فقها گفتند باید سه بار در مورد او حد جارى شود. برخى
دیگر به گونهاى دیگر فتوا دادند. وجود اختلاف آرأ و فتاوا، متوكل را
مجبور ساخت تا از امام هادى - علیه السلام - استفتا كند. مسئله را در محضر
امام مطرح كردند. امام پاسخ داد: «آنقدر باید شلاق بخورد تا بمیرد»/
فتواى
امام با مخالفت شدید «یحیى بن اكثم» و سایر فقها روبرو گردید و گفتند: این
فتوا در هیچ آیه و روایتى وجود ندارد و از متوكل خواستند كه نامهاى به
امام نوشته مدرك این فتوا را بپرسد. متوكل موضوع را به امام نوشت. امام در
پاسخ پس از بسم اùََ نوشت: «فَلَمّا رَأَوْا بَأْسَنا آمَنّا بِاùََِ
وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنّا بِهِ مُشْرَكِینَ فَلَمْ یَكُ
یَنْفَعُهُمْ اًّیْمانُهُمْ لَمّا رَأوا بَأْسَنا سُنّْ اùََِ الّتِى قِدْ
خَلَتْ فِىْ عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنلِكَ الْمُبطَلُونَ»(60)/
:«هنگامى كه قهر و قدرت ما را دیدند، گفتند: به خداى یگانه ایمان آوردیم و به بتها و عناصرى كه آنها را
شریك
خدا قرار داده بودیم، كافر شدیم، ولى ایمانشان به هنگام دیدن قهر و قدرت
ما، سودى ندارد. این سنت و حكم الهى است كه در میان بندگان وى جارى است و
پیروان باطل در چنین شرائطى زیانكار شدند.»
متوكل، پاسخ مستدل امام را پذیرفت و دستور داد حد زناكار طبق فتواى امام اجرا شود(61)/
امام
با ذكر این آیه شریفه، به آنان فهماند: همان طور كه ایمان مشركان، عذاب
خدا را از آنها باز نداشت، اسلام آوردن این مسیحى نیز حد را ساقط نمىكند/